او زمانی انجا به تفرج ایستاد ، زنی قاروره ( چیزی مثل پیشاب ) بیماری را باز آورد . او در آنجا نگاه کرد و گفت : این بیمار جهود است . باز نگاه کرد و گفت تو خدمتکاری ؟
گفت : اری
گفت دیروز ماست خورده است ؟
زن گفت آری
مردم از علم او تعجب بنمودند و ابو علی را ازین جریان حیرت آمد

چندان توقف کرد که او از کار فارغ شد
پیش رفت و به مردک گفت اینها را از کجا معلوم کردی ؟
گفت از انجا که تورا شناختم که تو بوعلی هستی.
بوعلی گفت : این مشکل تر.

بو علی چون الحاح ( پافشاری ) کرد گفت آن زن چون قاروره به من نمود غبار بر آستینش دیدم دانستم که جهود است و جامه هایش کهنه بود دانستم که خدمتکار کسی باشد و چون جهود خدمت مسلمان نکند دانستم انکس که زن بر او خدمت کند هم جهود است و پاره ای ماست بر جامه او چکیده دیدم دانستم که در ان خانه ماست خورده اند و قدری به بیمار داده باشند.
و خانه های جهودان از طرف مشرق است دانستم که خانه او نیز در انجا باشد.

بو علی گفت اینها مسلم ، مرا چگونه شناختی ؟
گفت امروز خبر رسید که بو علی از علاالدوله گریخته است. دانستم که اینجا آید و دانستم که غیر از تو کسی را ذهن به این بازی نرسد که من کردم.
«با سپاس از افتخار روحی فر»

"کلیات عبید زاکانی
تصحیح و تحقیق پرویز اتابکی"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان

-tumblr
https://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
website
http://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News

مشاهده مطلب در کانال


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مواجهه Dangelo کلینیک لاغری سریع خوبشو Donavan بارنجی ، با ما بهترین باشید. دنیای دانش شرکت چاپ و تبلیغات شهرایران تازه کار!